مردی به نام ماکس فیست ادعا می کند یک قهرمان است، او بعد از یک درگیری که برایش گران تمام می شود، اکنون هیچ قدرتی ندارد و کسی داستانهای او را باور نمی کند، به جز یک نوجوان محلی...
خلاصه :
لوک یک دانشجوی تازه وارد دانشگاه است که دچار یک آسیب شدید خانوادگی می شود. او سپس دوست خیالی کودکی خود ، دانیل را دوباره زنده کرد تا به او در مقابله کمک کند ، بدون این که متوجه شود دانیل چقدر خطرناک است…